بیش از سه دهه است که بحث مدیریت زنجیره تامین مطرح گردیده است و براساس آمار و ارقام موجود، کشورها و سازمانهایی که این دانش را بهکار گرفتهاند پیشرفتهای چشمگیری در حوزههای مربوطه داشته و سود سرشار و صرفهجوییهای کلان مالی از بابت بهکارگیری این نگرش نصیبشان گردیده است. در این مقاله به شرح کامل زنجیره تامین و اجزای آن و مباحث مربوط به مدیریت زنجیره تامین خواهیم پرداخت.
پیدایش زنجیره تامین
تحولات اقتصادی، الزامات بازار، شرایط متغیر محیطی، توسعه و پیشرفت فناوریها، تغییر انتظارات مردم به عنوان مشتریان نهایی (مصرف کنندگان)، تعداد و تنوع سازمانهای خدمت رساننده به مردم و بسیاری از عوامل دیگر، زمینههای ایجاد یک نظام و سیستم بازرگانی مبتنی بر شبکه را فراهم نموده است.
اگر زمانی، بالا بردن توان رقابتی تنها با بهبود فرایندهای داخلی و یا افزایش انعطافپذیری در خطوط تولیدی قابل دستیابی بود، امروزه بر همگان محسوس و ملموس است که دیگر باقی ماندن در قالب درونی، آن فواید را حاصل نخواهد داد. بلکه شرایط و لوازم حضور موفق در بازار امروزی، سازمانها را مجاب ساخته تا مشتریان را از یکسو و تامینکنندگان را از دیگر سو، شریک و همراه خود دانسته و با ایجاد ارتباطات میان سازمانی و راهبری حلقههای این ارتباط به گونههای که این زنجیره تمامی اعضایش را منتفع سازد جایگاه ویژهای را برای خود رقم زنند.
نظر به منفعتهای زیادی که به خاطر بهکارگیری مدیریت زنجیره تامین حاصل گردیده است، امروزه این فلسفه در بین سازمانها و کشورهای مختلف مقبولیت خاصی پیدا کرده و هر روز نیز به مشتاقان آن افزوده میگردد. در کنار این، طی سه دهه اخیر، نگرش آکادمیک به مبحث مدیریت زنجیره تامین بسیار مثبت بوده و مقالات و کتابهای فراوانی در این زمینه نگاشته شده است.
در ایران نیز توجه به مبحث «مدیریت زنجیره تامین» در پانزده سال اخیر رشدی فزاینده و غیرقابل وصف مخصوصا در فضای دانشگاهی داشته است. بیشک میتوان اذعان کرد که طی سالهای اخیر «مدیریت زنجیره تامین» یکی از موضوعات داغ دانشجویان تحصیلات تکمیلی در رشتههای مهندسی صنایع و مدیریت برای تعریف پایاننامه بوده است. استقبال جامعه علمی از این موضوع به حدی بوده است که اکنون شاهد راهاندازی رشته «مهندسی لجستیک و زنجیره تامین» در مقطع کارشناسی ارشد در دانشکدههای مهندسی صنایع هستیم.
علاوه بر این، صنایع پیشروی کشور نیز طی دهه اخیر توجه شایانی به مدیریت زنجیره تامین داشته و نسبت به استفاده و بکارگیری نگرش مدیریت زنجیره تامین در مجموعه خود رویکردی بسیار مثبت داشتهاند.
زنجیره تامین چیست؟
در تعریف زنجیره تامین، برخی تنها به روابط میان فروشنده و خریدار در سطح عملیات خرید رده اول سازمانها اشاره نمودهاند. این در حالیست که عدهای دیگر تمامی سطوح تامینکنندگان را درون زنجیره تامین دانسته و شبکه تامین را بطور کامل در کنار سازندگان درنظر میگیرند. اما تعریف جامعتری نیز وجود دارد که براساس زنجیره ارزش مایکل پورتر مطرح میشود:
زنجیره تامین مشتمل بر تمام فعالیتهای لازم به منظور ارایه محصولات و یا خدمات به مشتری نهایی میباشد. بر این اساس، کلیه فعالیتهای مرتبط با جریان مواد و کالا و تبدیل آنها از مرحله تهیه مواد اولیه تا تحویل کالای آماده به مصرفکننده نهایی و جریانهای اطلاعاتی مربوطه، در این حوزه قرار میگیرد. بدین ترتیب، تامینکنندگان مواد و قطعات، سازندگان، توزیعکنندگان، عمدهفروشان و خردهفروشان و حتی مصرفکنندگان نهایی نیز از عناصر هر زنجیره تامینی میباشند.
زنجیره تامین را میتوان به عنوان یک فرایند یکپارچه تعریف کرد که در آن عوامل مختلف (اعم از تامینکنندگان، سازندگان، توزیعکنندگان و خردهفروشان) با یکدیگر برای موارد زیر فعالیت میکنند:
تهیه مواد خام
تبدیل مواد خام به محصولات نهایی
تحویل محصولات نهایی به خرده فروشان
زنجیره تامین موجودیتی پویا بوده که جریانهای اطلاعات، محصولات و مالی را در درون خود دارد. واژه زنجیره تامین بیانگر جریانی از مواد و محصولات، اطلاعات و پول میباشد که از مشتریان به خردهفروشان، سپس به توزیعکنندگان/عمدهفروشان، سپس به تولیدکننده محصول نهایی و نهایتا به تامینکنندگان و بر عکس جریان دارد.
همچنین در یک زنجیره تامین، در هر مرحله میتواند بیش از یک موجودیت وجود داشته باشد که بر همین اساس بکارگیری واژه شبکه تامین برای آن مناسبتر خواهد بود. شکل زیر شمایی از یک زنجیره تامین را نشان میدهد.
اجزای زنجیره تامین
یک زنجیره تامین معمولاً از اجزای زیر تشکیل شده است:
البته حضور تمامی اجزای آورده شده در بالا لازم نبوده و بسته به چگونگی زنجیره تامین میتواند متفاوت باشد. یک زنجیره تامین در سادهترین حالت از سه بخش تشکیل میشود که عبارتند از: تامینکنندگان، شرکت (تولیدکنندگان) و مشتریان. درواقع این مجموعه، گروهی اولیه و پایهای از اعضایی است که یک زنجیره تامین ساده را ایجاد میکند. ولی در زنجیرههای تامین گسترش یافته، سه نوع دیگر از اعضا نیز وجود دارند که در کنار سه عضو اصلی مورد توجه هستند. توزیعکنندگان، فروشندگان و همچنین تسهیلکنندگان را میتوان اعضای تکمیلی زنجیره تامین دانست. همچنین بعضی از مراجع مدیریت زنجیره تامین، اعضای دیگری نیز برای زنجیره تامین برشمردهاند، همچون: تامینکننده تامینکنندگان، مشتری مشتریان، انبارداران، عمدهفروشان، خردهفروشان و شرکتهای لجستیکی.
تامینکنندگان
تامینکنندگان را میتوان نقطه شروع یک زنجیره تامین دانست. سازمانها یا شرکتهایی هستند که مواد اولیه و احتیاجات تولیدکنندگان را برای تولید یک محصول (خدمت) خاص فراهم میکنند. سازمانهایی که معادن را استخراج میکنند، الوارها را میبرند و همچنین سازمانهایی که به فعالیت کشاورزی و پرورش دام مشغولند را میتوان نمونههایی از تامینکنندگان زنجیرهها دانست. لازم به توجه است که تامینکننده یک زنجیره، خود ممکن است در زنجیرهای دیگر تولیدکننده باشند. ضمن اینکه تامینکنندگان یک زنجیره تامین ممکن است چندلایهای (غالبا دولایهای) باشند؛ یعنی، تامینکننده و تامینکننده تامینکننده.
تولیدکنندگان
سازندگان یا تولیدکنندگان، سازمانهایی هستند که محصول (خدمت) را تولید میکنند. تولیدکنندگان ممکن است سازنده محصولات نامشهود همچون آهنگ، سرگرمیها، نرمافزارها و یا طراحیها نیز باشند. علاوه بر این، محصولات ممکن است خدماتی همچون تمیزکردن ادارات، عملیاتهای امداد، آموزش و مانند اینها باشند.
توزیعکنندگان
توزیعکنندگان یا عمدهفروشان غالبا شرکتهایی هستند که محصولات را به صورت حجیم از تولیدکننده دریافت نموده و محصولات موردنیاز مشتریان را به آنها تحویل میدهند. توزیعکنندگان فعالیتهایی همچون مدیریت موجودی، انبارداری و حملونقل محصول را برعهده دارند. توزیعکنندگان با نگهداری موجودی، نوسانات تقاضا را کنترل نموده و از انتقال آن به تولیدکنندگان جلوگیری میکنند.
فروشندگان
فروشندگان، سازمانها یا شرکتهایی هستند که محصولات تولید شده در زنجیره تامین را انبار کرده و به مشتری میفروشند. فروشندگان به دو دسته اصلی تقسیم میشوند: عمدهفروشان و خردهفروشان. عمدهفروشان معمولا سازمانی هستند که مالکیت محصولات دریافتی از تولیدکنندگان را جهت فروش به مشتریان در اختیار دارد. در بعضی از زنجیرههای تامین ممکن است عمدهفروشان با توزیعکنندگان زنجیره، یکی بوده و مستقل از یکدیگر نباشند. خردهفروشان، محصول را نگهداری کرده و آنرا در مقادیر کوچک به عامه مردم میفروشند. هر خردهفروش معمولا با ارایه ترکیباتی از قیمت، تنوع محصول، خدمات و تسهیلات به تبلیغ پرداخته و سعی میکند مشتری بیشتری جذب کند.
مشتریان
مشتری یا مصرفکننده، هر فرد یا سازمانی است که از محصول استفاده میکند. یک مشتری سازمانی ممکن است محصولی را به منظور ترکیب با محصولی دیگر و تولید محصول جدیدی خریداری نماید؛ و نیز مشتری ممکن است مصرفکننده نهایی محصول باشد که محصول را برای استفاده خود خریداری کرده است.
تسهیلکنندگان
تسهیلکنندگان بخشی از زنجیره تامین هستند که نقشی تسهیلکنندگی و ارتباط دهی بین بخشهای اصلی زنجیره یعنی تامینکنندگان، تولیدکنندگان، توزیعکنندگان، فروشندگان و مشتریان را برعهده دارند. بانکها، شرکتهای لجستیکی طرف سوم، شرکتهای لجستیکی طرف چهارم و امثال اینها را میتوان از نوع تسهیلکنندگان در زنجیره تامین دانست.
مدیریت زنجیره تامین چیست؟
اصطلاح مدیریت زنجیره تامین، اولین بار، توسط دو مشاور به نامهای اولیور و وبر در سال ۱۹۸۲ ابداع شد. درنظر آنها: “… فقط مدیریت ارشد میتواند تضمین کند که تضاد اهداف وظیفهای در امتداد زنجیره تامین، در تطابق و توازن باشند … و در نهایت اینکه باید یک استراتژی برای سیستمهای یکپارچه توسعه یافته و پیاده شود تا سطح آسیبپذیری را کاهش دهد.”
در یک زنجیره تامین باتوجه به حضور شرکتها و سازمانهای متعدد و عمدتا مستقل، و ضرورت ایجاد هماهنگی در فعالیتهای زنجیره در راستای دستیابی به اهداف مشترک، بکارگیری شیوههای مدیریت با رویکرد افزایش یکپارچگی در فرایندها بدیهی مینماید. مدیریت زنجیره تامین، فرایندی است که یکپارچگی کلیه فعالیتهای زنجیره تامین و جریانات مواد، اطلاعات و مالی را از طریق بهبود روابط در زنجیره برای دستیابی به مزیت رقابتی کارا مورد هدف قرار میدهد. مدیریت موثر زنجیره تامین علاوه بر ایجاد منافع برای سازمانها، خرسندی مشتریان را نیز در پی خواهد داشت؛ چراکه موجب ارایه محصولات و خدمات موردنظر مشتری در زمان و مکان مناسب و با کیفیت بالا و هزینه پایین میگردد.
در ادامه، برخی از تعاریف معتبر برای “مدیریت زنجیره تامین” آمده است:
“مدیریت زنجیره تامین فرایند برنامهریزی، طراحی، اجرا و کنترل کارا و با حداقل هزینه جریان و انباشت مواد خام، موجودی در فرایند، کالاهای نهایی و محصولات قابل استفاده مجدد و غیرقابل استفاده و نیز اطلاعات مرتبط و امور مالی از نقطه ابتدا تا زمان مصرف به منظور تامین خواسته مشتریان است.”
“مدیریت زنجیره تامین بر یکپارچهسازی فعالیتهای یک زنجیره تامین و نیز جریانهای اطلاعاتی مرتبط با آنها از طریق بهبود در روابط زنجیره درجهت دستیابی به مزیت رقابتی قابل اتکا و پایدار مشتمل میشود. بنابراین، مدیریت زنجیره تامین عبارتست از فرایند یکپارچهسازی فعالیتهای زنجیره تامین و نیز جریانهای اطلاعاتی مرتبط با آن از طریق بهبود و هماهنگسازی فعالیتها در زنجیره تامین تولید و عرضه محصول.”
همانطور که گفته شد، زنجیره تامین شبکهای است شامل تامینکنندگان، کارخانجات، انبارهای کالا، مراکز توزیع و خردهفروشان که مواد خام را تهیه کرده، تغییر شکل داده، محصول را تهیه کرده و تحویل مشتری میدهد. یک سیستم مدیریت زنجیره تامین، تعامل میان اجزای این سیستم را مدیریت میکند. فرآیند مدیریت زنجیره تامین یک رویکرد ترکیبی بر مبنای فرآیند برای تهیه، تولید و تحویل کالاها و خدمات به مشتریان است.
مدیریت زنجیره تامین قلمرو وسیعی است که تامینکنندگان خرد، تامینکنندگان بزرگ، عملیات داخلی، مشتریان تجاری، مشتریان خرد و مصرفکنندگان نهایی را در برگرفته و از چندین بخش اساسی تشکیل شده است که مهمترین آنها عبارتند از:
سیستم مدیریت زنجیره تامین را میتوان همچون چراغ راهنمایی دانست که اعضای زنجیره بسان چراغهای قرمز، زرد و سبز هستند. در صورتیکه بخواهیم وضعیت ترافیک را بهینه کنیم، بهینهسازی تنها یک چراغ (مثلا چراغ سبز) نه تنها نمیتواند منجر به بهینه شدن ترافیک گردد بلکه ممکن است باعث سردرگمی بیشتر در وضعیت ترافیک نیز شود. در زنجیره تامین نیز به همین صورت، اگر تکتک اعضا به صورت مستقل به بهینه کردن وضعیت خود بپردازند، نه تنها ممکن است باعث بهینه شدن کل وضعیت زنجیره نشود بلکه ممکن است چالشهای جدی نیز در کارکرد زنجیره (که خود اعضا نیز جزو زنجیره هستند و ناخودآگاه از عدم کارکرد صحیح زنجیره متضرر میشوند) به وجود آورد.
جنبههایی از مدیریت زنجیره تامین که بایستی در یکپارچهسازی مدنظر قرار گیرند، عبارتند از:
سیر تکاملی مدیریت زنجیره تامین
در بازارهای با حرکت آرام و تولیدهای انبوه عصر صنعتی، عرف بر این بود که سازمانهای موفق، تلاش مینمودند تا حد امکان بخشهای بیشتری از زنجیره تامینشان را در اختیار داشته باشند که این کار تحت عنوان یکپارچهسازی عمودی شناخته میشد. هدف یکپارچهسازی عمودی رسیدن به حداکثر کارایی از طریق بهرهگیری از صرفهجوییهای ناشی از افزایش حجم بود.
در نیمه نخست قرن بیستم، شرکت موتورسازی فورد هر آنچه که برای تغذیه کارخانجات اتومبیلسازیش موردنیاز بود در اختیار داشت و مالک آنها بود. این شرکت مالکیت و بهرهبرداری معادن آهن برای استخراج سنگ آهن، کارخانجات ذوبآهن برای تبدیل سنگ آهن به محصولات فولادی، کارخانههای تولیدکننده قطعات خودرو و کارخانجات مونتاژ عرضهکننده محصول نهایی به بازار را در اختیار داشت. علاوه بر این، آنها مزارعی را جهت تولید الیاف و پارچههای کتان برای مصرف در روکشهای اتومبیلها و همچنین جنگلهایی را برای تولید الوار و تبدیل آنها به قسمتهای چوبی اتومبیلها، تحت مالکیت و مدیریت خود داشتند.
کارخانه معروف فورد که سنگ آهن از یک طرف آن وارد و اتومبیلها از طرف دیگر خارج میشد، آخرین یادبود روش یکپارچهسازی عمودی شد. در سالهای دهه ۱۹۲۰ این موضوع که شرکت فورد میتوانست سنگ آهن را از معادن استخراج کرده و ۸۱ ساعت بعد یک اتومبیل تولید کند جزو افتخارات و مایه مباهات هنری فورد محسوب میشد. این روش، روشی سودآور برای کسبوکار در اقتصاد قابل پیشبینی و بدون تنوع آن زمان در اوایل قرن بیستم میلادی بود. فورد همچون سایر شرکتهای آن زمان، دائما حجم زیادی از محصولات یکسان را تولید مینمود.
با رشد بازارها و نکتهبین شدن مشتریان درباره محصولات مورد نظرشان، این مدل شروع به شکستن کرد. امروزه این نگرش کاملا منسوخ شده است و قادر به پاسخدهی سریع به درخواست مشتریان نیست. مصداق این سخن اینکه در دهه بیست میلادی سهم بازار فورد بیش از ۵۰ درصد بود اما در دهه چهل این سهم به ۲۰ درصد کاهش یافت.
در دو دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی، سازمانها برای افزایش توان رقابتی خود تلاش میکردند تا با استانداردسازی و بهبود فرایندهای داخلی خود محصولی با کیفیت بهتر و هزینه کمتر تولید کنند. در آن زمان تفکر غالب این بود که مهندسی و طراحی قوی و نیز عملیات تولید منسجم و هماهنگ پیشنیاز دستیابی به خواستههای بازار و درنتیجه کسب سهم بیشتری از بازار است. به همین دلیل سازمانها تمام تلاش خود را بر افزایش کارایی معطوف میکردند.
در دهه ۸۰ میلادی، با افزایش تنوع در الگوهای مورد انتظار مشتریان، سازمانها به طور فزایندهای به افزایش انعطافپذیری در خطوط تولید و توسعه محصولات جدید برای ارضای نیازهای مشتریان علاقمند شدند. در دهه ۹۰ میلادی، به همراه بهبود در فرایندهای تولید و بهکارگیری الگوهای مهندسی مجدد، مدیران بسیاری از صنایع دریافتند که برای ادامه حضور در بازار تنها بهبود فرایندهای داخلی و انعطافپذیری در تواناییهای شرکت کافی نیست؛ بلکه تامینکنندگان قطعات و مواد نیز باید موادی با بهترین کیفیت و کمترین هزینه تولید کنند و توزیعکنندگان محصولات نیز باید ارتباط نزدیکی با سیاستهای توسعه بازار تولیدکننده داشته باشند.
با چنین نگرشی، رویکردهای زنجیره تامین و مدیریت آن پا به عرصه وجود نهاد. امروزه پدیدههایی همچون جهانیسازی، بازارهای رقابتی شدید و سرعت زیاد تغییرات تکنولوژیکی، توسعه زنجیرههای تامین را به سمتی میبرد که شرکتهای مختلفی که هرکدام بر روی فعالیتهای تخصصی خود متمرکز شدهاند با یکدیگر کار میکنند.
شرکتهای معدن بر روی استخراج از معادن، شرکتهای صنایع چوب بر روی تهیه و ساخت الوارها و شرکتهای ساخت و تولید بر روی انواع مختلف فعالیتهای ساخت از تولید قطعات تا انجام مونتاژ نهایی متمرکز شدهاند. به این ترتیب، افراد در شرکتهای مختلف میتوانند به سرعت در برابر تغییرات واکنش نشان داده و مهارتهای جدید موردنیاز برای رقابت در کسبوکارشان را یاد بگیرند.
شرکتها سابقا انبارها و ناوگان حملونقلشان را شخصا اداره میکردند اما امروزه میبایست بررسی کند که آیا این فعالیتها واقعا جزو مزیت رقابتی آنها محسوب میشود یا خیر. و در صورت منفی بودن، مقرون بهصرفهتر خواهد که این عملیاتها را به شرکتهایی که کار اصلیشان فعالیتهای لجستیکی است برونسپاری کنند. شرکتها بهمنظور دستیابی به کارایی عملیاتی بالا و به روز ماندن در برابر تغییرات مداوم تکنولوژی میبایست روی مزیتهای رقابتیشان متمرکز شوند و این تمرکز تنها راه رقابتی ماندن آنهاست. سازمانها امروزه بهجای یکپارچهسازی عمودی، یکپارچهسازی مجازی را تجربه میکنند.
آنها به دنبال شرکتهایی میگردند تا از طریق همکاری با آنها فعالیتهای موردنیاز زنجیرههای تامین خود را اجرای کنند. یکی از مهمترین تصمیمات هر شرکتی، نحوه تعریف مزیتهای رقابتی شرکت و جایگاهی است که برای خود در زنجیرههای تامین ایجاد میکند.
اهداف زنجیره تامین
هدف هر زنجیره تامین افزایش ارزش تولید شده میباشد. مفهوم ارزش تولیدی در یک زنجیره تامین اختلاف بین میزان ارزش محصول نهایی تولید شده توسط این زنجیره برای مشتری و میزان تلاش و فعالیت انجام شده در درون زنجیره به منظور ایجاد این ارزش برای مشتری میباشد. که از رویکرد مالی و تجاری مفهوم ارزش تولیدی در یک زنجیره تامین همان میزان سود دهی این زنجیره میباشد که میتوان آن را اختلاف بین میزان درآمد ایجاد شده از فروش محصولات نهایی به مشتریان و هزینه تولید این محصولات در درون زنجیره دانست. سود حاصله از یک زنجیره تامین بیانگر کل میزان سودی است که باید بین اجزای مختلف زنجیره تامین تقسیم گردد. هر چه یک زنجیره تامین سودآورتر باشد میتوان آن را زنجیره تامینی موفقتر دانست.
از نکات مهم در مفهوم زنجیره تامین این است که سوددهی هر زنجیره تامین باید در قالب کل زنجیره سنجیده شود و نه در قالب سوددهی هر یک از اجزای این زنجیره به صورت جدا از هم و مستقل چرا که سودآور بودن هر یک از اجزای زنجیره به صورت مستقل لزوماً بیانگر سوددهی کل زنجیره نیست و برای بدست آوردن میزان سوددهی کل زنجیره، شناخت منابع در آمد و هزینه کل لازم میباشد. برای هر زنجیره تامین تنها یک منبع در آمد وجود دارد و آن همان مشتریان زنجیره میباشند.
اما همان طور که گفته شد در یک زنجیره تامین جریانهای مختلف مواد و محصولات اطلاعات و مالی وجود دارند که منابع هزینه های هر زنجیره تامین میباشند. بنابراین مدیریت صحیح این جریانها در کاهش هزینه های زنجیره تامین کلید موفقیت هر زنجیره خواهد بود که در راستای مدیریت صحیح آنها میتوان از نرم افزارهای زنجیره تامین بهره گرفت.
البته در عصر حاضر زنجیرههای تامین در کنار دستیابی به منافع اقتصادی، اهداف دیگری را نیز دنبال میکنند که از آنها به عنوان «زنجیره تامین پایدار» یاد میشود.
محرکهای بهکارگیری مدیریت زنجیره تامین چیست؟
اگر در اواسط دهه ۱۹۹۰ از یک شرکت پرقدرت همچون فورد پرسیده میشد که آیا حاضر است با بعضی از رقبا و تامینکنندگان موادش همکاری کند و به صورت مشترک فعالیت کنند، قطعا جوابش منفی بود ولی الان میبینیم که حتی بزرگترین شرکتها نیز بهصورت یکپارچه با سایر اعضای زنجیره به فعالیت میپردازند.
ضرورت یکپارچه شدن اعضای زنجیره در اواخر دهه ۱۹۹۰ درک گردید. بعضی از عواملی که باعث شد سیر تکاملی مدیریت زنجیره تامین شتاب بیشتری بگیرد را میتوان به قرار زیر ذکر کرد:
در کنار تمام این محرکها، شاید بتوان اذعان نمود که با نبود تکنولوژی اطلاعات و اینترنت امکان ایجاد یکپارچگی در زنجیرههای تامین با وجود ضرورت آن، امکانپذیر نبود.
مزایای بهکارگیری مدیریت زنجیره تامین
از میان انبوه مزایایی که در کتابها و مقالات مختلف برای بکارگیری نگرش مدیریت زنجیره تامین مورد اشاره قرار گرفته است، اهم آنها را میتوان بهصورت زیر نام برد:
مشخصات یک زنجیره تامین مدیریت شده
در یک زنجیره تامین مدیریت شده یا ساماندهی شده باید موارد ذیل رعایت گردد:
در این مقاله با مفهوم مدیریت زنجیره تامین و سیر تکاملی آن، اجزا، مزایا، اهداف و محرکهای زنجیره تامین به خوبی آشنا شدیم. همانطور که پیداست، زنجیره تامین و مدیریت آن مباحثی گسترده است که آشنایی کامل آن، نیازمند مطالعه و پژوهش بسیار میباشد. در آینده نه چندان دور به تشریح انواع زنجیره های تامین خواهیم پرداخت.
منبع: کتاب مدیریت زنجیره تامین (مدلهای مرجع فرایندی، شاخصهای عملکردی و نرم افزاری). سلیمانی سدهی، مجتبی؛ غفارینسب، نادر. موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی. ۱۳۹۲.