تا قبل از همهگیرشدن فروشگاههای زنجیرهای فاکتور گرفتن برای مایحتاج روزانه مثل روغن و شیر و پودر و … یک کار غیر ضروری تلقی میشد. از اون عجیب تر گرفتن تخفیف روی کالای بود. سالها طول کشید که ما باور کنیم که این تخفیفات به دلایلی مانند خرید بیشتر و امکان صرفهجوییها در مقیاس بزرگ است نه به دلایلی واهی مثل افزایش قیمت یا کم فروشی یا دلایلی که با این همه نهاد نظارتی و میلیاردها بار تجربهی خرید از این فروشگاهها دیگر امروز به آنها وقعی نمینهیم.
چند وقت پیش من هم با این مشکل مواجه شدم که قیمتی که در فاکتور بعد از تخفیف خورده بود از قیمت روی جنس هم بالاتر بود و خیلی عصبانی شدم. به دوستم که مدیران یکی از فروشگاههای زنجیرهای بود زنگ زدم و ماحصل توضیحات اون البته به زبون خودم به عنوان یک مشتری در قالب این چند خط درآمد.
اون میگفت و البته مشاهدات من نیز موید توضیحاتش بود که تا یکی دو سال پیش تغییر قیمت مصرفکننده سالی یکی دوبار اتفاق میافتاد و با توجه به امکانی که تولیدکنندگان داشتند معمولا اینگونه انجام میشد که کالا با قیمت جدید وارد فروشگاه میشد اما تا یکی دو ماه با همان قیمت قبل به فروش میرفت. اما این یکی دو سال و خصوصا امسال گاهی کالاها در یک ماه دو بار تغییر قیمت داره و تولیدکنندگان دیگر مثل قبل این امکان را ندارند که برای تغییر قیمت صبر کنند. این تعدد تغییر قیمتها در کنار برداشتن کالا توسط خود مشتریان در این فروشگاهها باعث شده است که همهی تدابیر سیستمی و کنترلی در این فروشگاهها گاهی کار نکند. شرایطی را در نظر بگیرید که یک کالا با سه قیمت در فروشگاه موجود است و تعداد دقیق آنها در سیستم نیز ثبت شده است و با ترتیب از قدیمی به جدید چیده شده است اما ما لزوما به همان ترتیبی که کالا چیده شده است بر نمیداریم و با توجه به کرونا معمولا کالاهای که از دسترس دورتر هستند را بر میداریم که از قضا اینها کالاهای جدیدتر هستند و در صندوق با قیمت قدیم فاکتور میشوند و طبیعتا به همین تعداد دیگرانی کالاهای قیمت قدیم را با قیمت جدید میخرند. این آشوبناکی به این معناست که بخشی از ما کالای با قیمت جدید را به قیمت قبلی میخریم و تخفیف هم میگیریم ولی برخی کالای قیمت قدیم را به قیمت جدید می خرند و حتی بعد از تخفیف قیمتی که میبییند از قیمت روی جلد بالاتر است. طبیعتا گروه اولمان خوشحالی خود را به اشتراک نمیگذارند و گروه دوم ناراحتی به حق خود را منتشر میکنند.
پرسیدم فروشگاههای زنجیرهای بزرگ دنیا این مشکل را چگونه حل کردهاند؟ گفت به سادگی! چون قیمت مصرفکننده فقط در ایران وجود دارد. گفتم چرا در بقالیها این اتفاق نمیافتد. گفت چون فاکتور وجود ندارد و همان چیزی را که میبییند محاسبه میکنند که در ابعاد یک فروشگاه بزرگ که همه چیز سیستمی است محقق نمیشود.
باری بعد از این همه سال و این همه تجربه خرید از فروشگاه زنجیرهای و مقایسه آن با خرید از بقالیها من که تردیدی ندارم که خرید از زنجیرهایها به نفع من و خانوادهی من است و دستکم ١۵-٢٠ درصد توان خریدم را افزایش داده. دوستم توضیح داد که علی رغم همهی این توضیحات اونها خواسته ما رو به حق می دانند و با انجام تغییرات سیستمی و نظارتی دیگری نیز دارند تلاش میکنند که این اتفاقات ناخوشایند که در پیشآمد آن کسی مستقیم مقصر نیست حتی از این کم و کمتر بشود. ما انتظار داریم که حتی یک تجربه بد در میان میلیونها تجربهی دیگر در این فروشگاهها اتفاق نیفته اما از اون طرف نوشتن این چند خط را وظیفهی خودم میدانستم و البته انتشار اون رو برای آگاهی دیگران انتخاب شما میدانم. این که به توسعهی این فروشگاهها اگر باور داریم که به نفع ماست کمک کنیم یا به همان شیوههای سنتی خرید بازگردیم.